مغز شما باغی است که میتوانید در آن بذرِ هر مهارتی را بکارید، فقط باید بدانید چگونه آبیاریش کنید!
شاید بد نباشد که جملهی بالا را یکبار دیگر هم بخوانید. این یک جملهی طلایی از یک کتاب با موضوع آموزش مهارتهای تفکر است.
با پرورش کارکردهای شناختی، همچون یک ورزشگاه ذهن، میتوان مغز شما را برای تفکر بهتر تمرین داد و بهتر و بیشتر از آن استفاده کرد!
شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که چرا بعضی افراد در مواجهه با چالشها راهحلهای هوشمندانه پیدا میکنند، اما برخی دیگر در حل مسائل دچار مشکل میشوند؟
پاسخ این است: آنها مهارتهای تفکر دارند!
اما سوال بعدی این است که آیا این مهارتها آموختنی هستند؟
خبر خوب این که این مهارتها هم مثل مهارتهای دیگر همچون دوچرخهسواری، یادگرفتنی هستند! شما میتوانید با یادگیری ۴ مهارت کلیدی، زندگی خود را تغییر داده و مثل حرفهایها فکر کنید!
چهار مهارت کلیدی که زندگی شما را دگرگون میکند:
۱-تفکر انتقادی یا داشتن ذهن کارآگاهی:
در زندگی روزمره، ممکن است با تبلیغات یا ادعاهای غیرواقعی مواجه شوید. اما راهکارهایی وجود دارد که به شما میآموزد چطور به جای قبول کورکورانهی آنچه میشنوید، سوالاتی مطرح کنید و به دنبال پاسخ آنها باشید.
به عنوان مثال، از خود بپرسید: منبع این اطلاعات چیست؟ یا اگر این اطلاعات نادرست باشند، چه اتفاقی میافتد؟ یاد میگیرید که مانند بازپرسهای سریالهای جنایی، سوالاتی در ذهن خود مطرح کرده و به دنبال پاسخ آنها باشید.
۲-تفکر خلاق یا داشتن ذهن مخترع:
بسیاری از افراد در مواجهه با چالشها تنها یک راهحل را میشناسند. اما تمرینات سادهای وجود دارد که شما را به تفکر خلاق تشویق میکند. مثلاً از شما میپرسد: چطور میتوانید با استفاده از سه وسیله بیربط، یک مشکل را حل کنید؟ به عنوان مثال، چطور میتوان با یک چوب لباسی، یک بطری آب و نخ از سقوط گلدان جلوگیری کرد؟ این تمرینات به ظاهر ساده به شما کمک میکنند تا تواناییهای خلاقانه خود را شکوفا کنید.
۳-فراشناخت یا داشتن ذهن مربی:
مشکلات روزمرهای در این زمینه برای همهی انسانها وجود دارد مثل اینکه چرا همه چیز را موقع امتحان فراموش میکنم؟
اگر بتوانید علت مشکلات پیش آمده را در خود جستجو کرده و در جهت رفع آن اقدام کنید مغز خود را در مسیر حل مسئله به راه انداختهاید.
۴-تفکر مشارکتی یا داشتن ذهن تیمورک:
مطمئنا برای شما هم پیش آمده است که شاهد جلساتی باشید که همیشه به جر و بحث کشیده میشود؛ به نظرتان عجیب نیست!
علت ایجاد این مشکل در جوامع بشری چه چیزی میتواند باشد؟
چه دلیلی باعث میشود انسانها نتوانند با هم گفتوگو کنند؟
راهحلهایی در این زمینه هم وجود دارد و تمریناتی نیز ارائه شده است. مثل قانون اول گوش کن و بعد قضاوت کن یا این که قبل از پاسخ دادن، صحبتهای دیگران را برای خود خلاصه و مرور کنید. حتی میتوانید در محل کارتان با برگزاری جلسات طوفان فکری با قانون “هیچ ایدهای مسخره نیست به ایجاد این مهارت در خود و اطرافیانتان کمک کنید.
به نظر شما داشتن این مهارتها در چه جاهایی لازم است؟
شما میتوانید با کشف دندههای تفکر انتقادی، تفکر خلاق و تفکر مشارکتی، مغزتان را روی اتوبان حل مسئله هدایت کنید!
تأکید بر یادگیری مشارکتی و فراشناخت:
یکی از نکات کلیدی در این زمینه تأکید بر ایجاد کلاسهای تفکر است که در آنها گفتوگوی کلاسی فعال و معنادار تشویق میشود.
فعالیتهای باز و مشارکتی برای درگیر کردن دانشآموزان هم استفاده میشود.
با ایجاد چنین بستری، تفکر دانشآموزان «قابل مشاهده» میشود تا آنها بتوانند از دیدگاه فراشناختی به یادگیری خود نگاه کنند.
نتیجهگیری
مقالات زیادی وجود دارد که به بررسی مبانی شناختی و عصبی فرآیندهای تفکر و روشهای اثربخش آموزش راهبردهای تفکر میپردازد همچنین نظریههای پایهای زیادی در مورد مهارتهای تفکر (مانند تفکر انتقادی، خلاقانه، تحلیلی) و نقش آن در آموزش بیان شدهاست.
بسیاری از این مقالات توسط صاحبنظران برجستهای از حوزههای علوم شناختی، فلسفه ذهن و روانشناسی تربیتی تألیف شدهاند که چندبعدی بودنِ پدیده تفکر را از منظرهای نظری و عملی مورد کنکاش قرار میدهند. معلمان و برنامه ریزان درسی با مطالعه این مقالات و درک عمیق تر و کاربردی تر آموزش مهارتهای تفکر و ترکیب نظریه و عمل، میتوانند راهنمایی ارزشمند برای توسعه برنامههای آموزش عملی موثر در زمینه تفکر باشند.
و اما پیام نهایی
مغز شما مثل یک ماشینِ اسپورت است — اگر با دندهی یک برانیدش، قدرت واقعیاش را نمیبینید.
با یادگیری مهارتهای تفکر، میتوانید از پتانسیلهای مغزتان به بهترین شکل استفاده کنید و در زندگی خود تغییرات مثبتی ایجاد کنید.
با توجه به آنچه که گفته شد دریافتیم که ضرورت یادگیری مهارتهای تفکر و چگونگی آموزش آن بر هیچکسی پوشیده نیست. اکنون رویکردی به نام مهندسی ذهن مدل آرجی وجود دارد که با برگزاری دورهها و ارائه تمرینات فکری و عملی، مهارتهای تفکر را در افراد گسترش داده و به بهبود کیفیت زندگی آنان کمک کند.